از زمانی که دانشجو شدم رفتم سرکار.

سعی میکردم تا میتونم وابستگی مالیم رو از خانواده کم کنم. مستقل ِ مستقل نبودم ولی حس خوبی به این قضیه نداشتم که بخوام از پدرم پول بگیرم.

از یه جایی به بعد کلا سعی میکردم اصلا چیزی ازشون نگیرم. 

با کم ِ خودم می ساختم. شده بود در طول سال یک بار هم لباس نخرم برای خودم اما این حس که وابسته نبودم به کسی برام خوشایند بود.

کارهای زیادیم تجربه کردم.

مسافرکشی و فروشندگی و طراحی و نصب لوازم خونگی و کارگر ساختمونی و سر زمین کشاورزی کار کردن و .

 

بعد از کار کردن سر زمین کشاورزی، زانوم گاها در میگرفت، با خودم میگفتم شاید عصبای پام باشه بهشون فشار اومده. تا چند وقت پیش که دیگه واقعا درد میکرد و گاها زانوم خالی میکرد وقتی میخواستم از روی زمین بلند بشم.تقریبا اوایل ماه بود رفتم دکتر بخاطر درد زانوم و اینکه یه مدت بود سرفه میکردم. برام این بین آزمایش خون هم نوشت.

توو آزمایش خون ، قند خون ناشتام یکم بالا بود(12 تا البته) :| قند خون توو خانواده مادریم رایجه و مادرم هم الآن قند داره :| که با توجه به اون باید خیلی مراعات کنم!

 

برای سرفه هام اولش حدس زد که ممکنه آسم داشته باشم! وقتی چک کردم دیدم یکی از عمه هام آسم داره:| هنوز دقیقا مشخص نشده ولی احتمال آسم خیلی خیلی کم شده و احتمالا آلرژی به سرما باشه! 

 

اما برای درد زانوم ، بعد از رادیولوژی و تست  طب فیزیکی و MRI  مشخص شد دیسک کمر دارم که به گفته خود دکتر توو سن و سال من، بهش میگم دیسک حسابی که ممکنه نیاز به عمل باشه حتی!:| جدیدا درد کمر هم، به درد زانو اضافه شده! باید برم پیش یه متخصص نظر اونم بپرسم!
 

مثل پیر مردا باید هم مراقب قندم باشم هم مراقب کمرم، نزدیک 30 40 درصد موهامم سفید شدن :|

قشنـــگ پیر شدم :))) :دی

 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها